---
اپوزيسيون در نظامهاي دموكراتيك و استبدادي
مقدمه
اپوزيسيون
چيست، چرا به وجود آمد و داراي چه كاركردهايي است؟ اپوزيسيون در چارچوب
گروه سياسي، حزب يا نهادهايي مركب از افراد، از يك سو به كار حكومت
نظارت ميكند، از سوي ديگر به عنوان دولت بديل، درصدد تغيير دولت و
سياستهاي آن است.
فلسفه ی پديد
آمدن اپوزيسيون به باور من به درك تاريخي و تجربي از عملكرد دموكراسي
بازميگردد. در حكومتهاي دموكراتيك، مردم بهگونه مستقيم يا
غيرمستقيم، حاكمان خود را برميگزينند. آنان به حاكمان اجازه و وكالت
ميدهند كه برابر قانون اساسي و ساير قوانين موضوعه، كشور را اداره
كنند. پس از انتخاب حاكمان، مردم به خانههاي خود بازميگردند و
كارگزاران برگزيده به رتق و فتق امور ميپردازند. مشكلي كه در اين
هنگام پيش ميآيد، فقدان نظارت بر حاكمان پس از انتخابات است. مردم حق
دارند همانطور كه حاكمان را نصب كردهاند،آنان را نقد كنند و در صورت
لزوم به عزل آنان بپردازند. تا آنجا كه تاريخ فلسفه سياسي نشان ميدهد،
نخستين دغدغه اساسي در مورد خطر تبديل شدن نظام حكومتي دموكراتيك به
نظام استبدادي خودكامه، از سوي ژان ژاك روسو (1778- 1712) در رساله
نامور قرارداد اجتماعي مطرح شده است.روسو حکومت خودکامه را نظام
« مطیع ساختن » و حکومت دمکراسی را نظام « اداره کردن» جامعه می داند.
او در این باره می نویسد:
« میان مطیع
ساختن عده ای آدمیزاد و اداره کردن یک جامعه تفاوت بسیار است. ممکن است
دسته ای از مردم ، خواه عده اشان کم باشد خواه زیاد، به تدریج به اطاعت
یک نفر در آیند، ولی آن ها را نمی شود ملتی دانست که ریاست یک نفر را
پذیرفته اند ، بلکه غلامانی هستند که به یک ارباب تعلق دارند . این
مردم به اجبار دور هم جمع شده اند ولی بین آن ها مابه الاشتراکی وجود
ندارد؛ نه منافع عمومی می شناسند و نه هیات حاکمه ی ملی دارند.ارباب
این قوم اگر نصف دنیا را هم گرفته باشد ، یک فرد عادی بیش نیست و مقام
رسمی ندارد. منافع او از منافع دیگران جدا است.» ( ژان ژاک
روسو، قرارداد اجتماعی ، ترجمه غلامحسین زیرک زاده، تهران ، چهر
، 1347 ، صص 46-47 )
اپوزيسيون
تمهید و سازوكاري است كه ميكوشد از درافتادن حكومت برگزيده ی مردم در
هاویه ی خودكامگي و استبداد مطلق فردي جلوگيري كند. اپوزيسيون با اين
كاركرد مبارك، يك ارزش و فضيلت اخلاقي است؛ اگرچه در نظامهاي
دموكراتيك جايگاه حقوقي والا و تثبيت شدهاي نيز دارد.
وضع اپوزيسيون
در حكومتهاي دموكراتيك و استبدادي متفاوت است. اكنون به جايگاه و
كاركرد اپوزيسيون در اين دو نوع حكومت ميپردازيم.
اپوزيسيون در
حكومت دموكراتيك
فلسفه ی
وجودي، ضرورت و كاركرد اپوزيسيون در حكومت دموكراتيك، اموري پذيرفته
شده است كه خرد جمعي به آن مهر تاييد ميگذارد؛ چرا كه تلاشها در رفع
نواقص و تكميل كارآمدي دموكراسي مصروف ميشود تا آزادي، عدالت و پيشرفت
در كشور ارتقاء يابد.
اپوزيسيون در
نظام دموكراتيك از حمايت قانون برخوردار است تا در كار نظام حاكم
«نظارت» كند. اين نظارت شامل پرسشگري، نقادي، جلوگيري از قانونگذاري
نامطلوب و بازداشتن دولت از خودكامگي و تماميتخواهي، مبارزه با انواع
فساد، تبعيض، نابرابري و پنهانکاری است. نقش ديگر اپوزيسيون، آمادگي
براي «جايگزين شدن» بهعنوان بديل دولت حاكم است. اپوزيسيون با
برخورداري از موقعيت رسمي در نظامهاي دموكراتيك، همواره سياستها و
عملكردهاي حاكميت را به چالش ميكشد تا شمار خطاها، ناراستيها و
اقدامات غيرقانوني يا فراقانوني را به صفر برساند، يا دستكم كاهش دهد.
اپوزيسيون با اين نقشآفريني، در واقع به حاكميت ياري و كمك ميكند تا
بر مدار قانون رفتار كند و ضريب مشروعيت و كارآمدي خود را به بالاترين
حد ممكن برساند. اپوزيسيون در حكومتهاي دموكراتيك، براي حاكمان نعمتي
بزرگ و تكيهگاهي اميدبخش است.
اپوزيسيون با
مطرح كردن برنامهها و ارائه راهحلهاي خود در فرآيند مبارزات
انتخاباتي، با دولت حاكم به رقابت ميپردازد و با جلب آراي مردم، در
مقام دولت قرار ميگيرد. بديهي است كه جابهجايي قدرت در نظامهاي
دموكراتيك، هم از فرسودگي حاكميت جلوگيري ميكند، هم اميد به بهبود
اداره ی كشور را زنده نگاه ميدارد و هم نقش اپوزيسيون را به دولت
مغلوب واميگذارد تا اين بار او به نقد قدرت سياسي بپردازد و دولت غالب
را در سياستگذاري، برنامهريزي و امور اجرايي ياري رساند.
در بريتانيا،
رهبر اپوزيسيون داراي حقوق معين، همانند پاسخگويي به مواضع نخستوزير
به عنوان «نخستوزير جايگزين» است. او به مثابه « اپوزيسيون علياحضرت
ملكه» حقوق ميگيرد و طرف مشورت نخستوزير در ارتباط با مسائل مهم
سياسي قرار ميگيرد. در ايالات متحده، اپوزيسيون با نظارت مستمر نسبت
به عملكرد رئيسجمهوري و دولت، از گرايش حاكميت به عدول از موازين
دموكراتيك و يكهتازي جلوگيري ميكند و در كنگره، رئيسجمهوري و حزب
حاكم را به چالش فرا ميخواند تا حاكميت از موازين قانوني و خواستههاي
مردم فاصله نگيرد. اپوزيسيون در نظامهاي دموكراتيك همانند شمشير
داموكلس عمل ميكند تا دموكراسي نمايندگي از بازتاب دادن اراده ی ملي
به سوي حاكميت گروهي از افراد جامعه تنزل نكند و به سوي حكومت مطلق
استبدادي نگرايد.
اپوزيسيون در
حكومت استبدادي
وضع اپوزيسيون
در حكومت استبدادي در قیاس با حکومت دمکراتیک، از جهات مختلف متفاوت
است. نخست اينكه اپوزيسيون از نظر قانوني ممنوع است و كنشگران آن فاقد
حقوق و آزادياند. اغراق نيست اگر گفته شود كه حكومت استبدادي،
اپوزيسيون را مقولهاي ضداخلاقي معرفي ميكند كه افراد آن عناصري خائن،
فرصتطلب، مزدور بيگانه، فريبكار، فاسد و وطنفروشاند.
دوم اينكه
حكومت استبدادي، اپوزيسيون را در رديف «براندازي» معرفي ميكنند تا
امكان سركوب كردن آن را به عنوان تهديد جدي در برابر حاكميت تماميتطلب
استبدادي فراهم سازند. آشكار است كه اپوزيسيون و براندازي ، دو مفهوم
متفاوت است: يكي در چارچوب قانون اساسي و نظام حاكم عمل ميكند؛ ديگري
در پي فروپاشيدن قدرت سياسي گام برميدارد. به سخن ديگر، به جاي آنكه
در حكومت استبدادي دركي از امكانات ، ظرفيتها و مزاياي اپوزيسيون در
جهت اداره بهینه ی حكومت در حاكمان پديد آيد، اپوزيسيون به انحاء مختلف
در فضايي شعارگونه، عوامگرايانه و غيرشفاف، در عمل ترور شخصيت
ميشود.
سوم اينكه،
اپوزيسيون در حكومت استبدادي مطلقه مجالي براي بروز و ظهور و كنشگري
فعال ندارد؛ زيرا حضور اپوزيسيون در جامعه مبتني بر قبول پيش فرض
كثرتگرايي اجتماعي و سياسي، حاكميت قانون، چرخشي بودن تمامی حاکمان، و
نصب ، نقد و عزل آنان از سوي مردم، يعني در يك كلمه حاكميت نظام
دموكراتيك بر كشور است. درست به همين دليل است كه در نظام استبدادي
مطلقه فردي، از شكلگيري احزاب، سازمانهاي غيردولتي و نهادهاي مدني
جلوگيري ميكنند، يا اينگونه نهادها سركوب مي کنند، با اين بهانه كه
وجود احزاب و گروهها در جامعه، مخل وحدت و يكپارچگي مردم است.
چهارم اينكه،
در حكومت استبدادي كه يك ايدئولوژي، يك حزب و يك فرد بر جامعه و كشور
بهگونهاي انحصاري حكم ميراند، اپوزيسيون كه خود را فاقد حقوق، آزادي
و كنشگري مييابد، به ناگزير «زيرزميني» ميشود؛ يعني راه فعاليت مخفي
و حتي كشاكش مسلحانه با نظام استبدادي حاكم را در پيش ميگيرد. در
واقع، اپوزيسيون كه ميتواند براي حاكميت، فرصتي طلايي در راستاي كاهش
خطاها و نقصانها از يكسو و افزايش مشروعيت و كارآمدي از سوي ديگر به
شمار رود، به عنوان تهديدي جدي در برابر قدرت سياسي و سردمداران آن
صفآرايي ميكند.
اگرچه در نظام
استبدادي تلاش مجدانهاي صورت ميگيرد كه اپوزيسيون از صحنه قدرت سياسي
محو شود، اما تجربه نشان داده است كه حكومتها به ندرت ميتوانند
اپوزيسيون را محو و نابود كنند. اپوزيسيون، اگرنه آشكار بلكه نهاني، به
حركت و پويش خود ادامه ميدهد؛ همانند پری رويي كه تاب ستوري در عرضه
ی جامعه و سياست ندارد، و اگر در قانون و آزادي - كه حق آن است- به
رويش بسته شود، سر از روزن نقبی درميآورد كه از مخفيگاه خويش به سوي
عرضه عمومي گشوده است.
به هرحال در
حكومت استبدادي، اپوزيسيون تهديدي جدي در برابر يكهتازيها، قانون
گريزيها و افراطگريهاي حاكميت خودكامه به شمار ميرود، و رسانههاي
گروهي دولتي و رسمي ميكوشند از آن هيولايي ترسناك در ذهن و ضمير مردم
بسازند. اپوزيسيون و عضويت در آن در ادبيات استبدادي، يك دشنام بزرگ و
گناه نابخشودني است؛ زيرا اپوزيسيون در پي اصلاح و تغيير سياستها و
برنامههاي ناصواب و تغيير سياستمداران بيكفايت يا فاسد است. اين همه،
موجب وحشت و تزلزل حكومت استبدادي ميشود و خواب آرام را از چشم
خودكامگان مي ربايد. در اين ميان، هر چه فرصت كنشگري از اپوزيسيون
گرفته شود و هر چه فروغ روشنگري در جامعه كاستي پذيرد، حكومت استبدادي
در هاويه بحرانهاي ژرف تر فرو ميرود و مردم هر چه بيشتر اميد و
اعتماد خود را نسبت به كاهش بحرانها از كف ميدهند و هر روز ناراضی تر
می شوند. قابل درك است كه قانع كردن حاكمان در نظام استبدادي نسبت به
ضرورت برخورداري از اپوزيسيون و كاركردهاي مثبت آن، كاري است به غايت
دشوار و طاقتسوز. در نتيجه، خودكامگي بدون مهار و مديريت ادامه
مييابد و خود- به دست خود- مردم را عليه نظام حكومتي ميشوراند. فرجام
خيزش و انقلاب، اگرچه به عمر خودكامه پايان ميبخشد، اما جامعه و كشور
را در سراشيبي افراطگري، بيدولتي، انتقامجويي و فرصتطلبي قرار
ميدهد. از اين رو، سرنوشت حكومت خودكامه، انقلاب است كه بهگونهاي
اجتنابناپذير رخ ميدهد و فرجام انقلاب، فروپاشي قدرت سياسي و دل
سپردن به آرمانشهري دست نايافتني است.
آشكار است كه
راه چاره، پذيرش نظام دموكراتيك با همه ی قانونمندی ها و استلزامات آن
است؛ يعني برآمدن نظم سياسي بر پايه آراء مردم، گردن نهادن به حقوق و
آزاديهاي اساسي، چرخشي شدن تمام مناصب، پاسخگويي حاكميت، پذيرش
اپوزيسيون فعال و كنار آمدن با جامعهاي آزاد، متكثر و چندصدايي.
ماهنامه
ص 1/ 4 100Z
---