---
دربندکردن اژدهای سیاه
استبداد
سید عبدالرحمن
کواکبی (1281-1233) اندیشنمد ایرانیتبارِ ضد استبداد و دموکراسیخواه،
با انگشت نهادن به بنیادیترین و دیرپاترین مشکل کشورهای مسلماننشین
یعنی مسئلۀ استبداد و ارائۀ راهحلهای فائقآمدن بر این مانع بزرگ در
رسالۀ طَبایعُالِاستِبداد، کمک مؤثری به
آزادی، برابری و دموکراسی در میان مردم مسلمان کرده است.
در نگاه کواکبی، حتی اگر حکومتی عادل مورد پرسش و مؤاخذۀ ملت قرارنگیرد
و مردم با غفلت و سستی خود، حکومت پاسخگو را به حال خود رها کنند، چنین
حکومتی «با شتاب جامۀ استبداد درپوشد» و با گذشت زمان، آنگاه که چنین
حکومتی از دو نیروی ترسناک «نادانی ملت» و «سپاه منظم» برخوردار باشد،
از شّر آن خلاصی نخواهد یافت.
حکومت مستبد، ارادۀ فردی و «بایدها» و «نبایدها»ی شخصی خود را برملت
تحمیل میکند و چون هراس دارد از اینکه مردم آزادانه سخن بگویند و
آزادانه حقوق خویش را مطالبه کنند، سکوت و اختناق را بر جامعه تحمیل
مینمایند. سخن کواکبی در این مورد، صریح و گویاست، آنجا که
مینویسد: «حکمران مستبد در امورات مردم به ارادۀ خویش حکومت نماید، نه
به ارادۀ ایشان، و با هوای نفسِ خود حکم کند در میان ایشان، نه به
قانون شریعت؛ و چون خود، آگاهی دارد که غاصب و متعدی میباشد، لاجرم
پاشنۀ پای خویش را بر دهان میلیونها نفوس گذارده که دهان ایشان بسته
مانَد و سخنگفتن از روی حق یا مطالبۀ حق نتوانند.»
کواکبی پس از آنکه از «حق» به عنوان پدر و از «آزادی» به عنوان مادر و
از «عوام» به عنوان کودکان یتیمِ خفته و از «دانشمندان» به عنوان
برادران رشید این یتیمان یاد میکند، از نقش عامل بازدارندگی در برابر
خودکامگان سخن میگوید: «مظلومان اگر نیرومند باشند، مستبدان مجبود اند
آنان را به حساب آورند؛ چنانکه گفته اند استعداد جنگ، جنگ را مانع
میشود.» اگر اتباع یک کشور خیر و شر را بشناسند و توانایی پسزدن شّر
و پذیرش خیر را دارا باشند و بدانند که گفتار بدون کردار، بیحاصل و جز
«موجی در هوا» نباشد، میتوانند از شر استبداد در امان باشند.
اما مستبد میخواهد اتباع او مانند گوسفند به او فایده برسانند و مانند
سگ فروتنی کنند و تملق بگویند. [...]. اتباع باید در این پرسش اندیشه
کنند که آیا برای خدمت به مستبد خلق شده اند یا مستبد پدید آمده که به
مردم خدمت کند؟ رهنمود کواکبی در این میان آن است که :«رعیت خردمند،
وحشیِ استبداد را با لجامی قید نماید [به بندکشد]؛ که در راه نگاهداری
آن لجام، جان خویش را بازد، از گزند او ایمن مانَد و چون خواهد سرکشی
کند، لجام بجنباند و اگر صولت آرد [حمله کند]، او را بربندد.
از سخن کواکبی میتوان دریافت که از یکسو بالا رفتن سطح آگاهی افراد
جامعه برای جلوگیری از استبداد ضروری است؛ از سوی دیگر، مقابلۀ مردم با
نظام خودکامه و حاکمان مستبد، کاری اجتنابناپذیر است. بر این اساس،
برداشت مرتضی مطهری از اندیشۀ کواکبی واقعبینانه است، آنجا که
مینویسد: «هر رژیمی ممکن است شکل استبداد پیدا کند. در نهایت امر،
آنچه میتواند جلوی استبداد را بگیرد، شعور و آگاهی سیاسی و اجتماعی
مردم و نظارت آنها برکار حاکم است. وقتی که چنین شعور و چنین احساس و
چنین آگاهی در تودۀ مردم بیدار شد، آنوقت است که اژدهای سیاه استبداد
در بند کشیده میشود.»
متن کامل:
سید علی محمودی،
نواندیشان ایرانی، نقد اندیشههای
چالشبرانگیز و تأثیرگذار در ایران معاصر،
چاپ ششم، تهران، نشر نی، 1402.
دی ماه 1402