---
یورش خودکامگی علیه آزادی و
دموکراسی
پیرامون
تجاوز ارتش روسیه به کشور اوکراین
وبسایت «مشق
نو»، (mashghenow.com)، 29 اسفند 1400
1.تجاوز روسیه به
اوکراین
یورش ارتش روسیه به اوکراین از مصداقهای بارز تجاوز به قلمرو سرزمینیِ
کشوری مستقل و نقض آشکارِ حاکمیت آن است. بیتردید، روسیه به عنوان
آغازگر جنگ تهاجمی، مسئول حوادثی است که در طول جنگ در اوکراین در شرف
وقوع است. این تهاجم که بزرگترین یورش به خاک اروپا پس از جنگ دوم
جهانی است، نقض آشکار منشور ملل متحد، اعلامیۀ جهانی حقوق بشر و سایر
اسناد الزامآور بینالمللی است. روسیه با ارتکاب جنایات جنگی مانند
حمله به غیر نظامیان، بمباران و موشک باران مناطق غیر نظامی اوکراین
مانند بمباران هوایی بیمارستان زنان، زایمان و کودکان در ماریوپل، دست
خود را به خون هزاران تن از مردم مظلوم و بیپناه این کشور آلوده است و
باعث آوارگی و بیپناهی میلیونها نفر از مردم اوکراین شده است.
2. جنگ تهاجمی، جنگ دفاعی
در آموزههای ادیان و اندرزهای حکیمان بزرگ تاریخ و نیز آراء فیلسوفان
سیاسی و اخلاق، دست زدن به جنگ تهاجمی به مثایۀ عملی جنایتآمیز، مردود
و محکوم شده است. فقط جنگ دفاعی دارای مشروعیت است، زیرا دفاع از خود،
چه به شکل فردی و چه در ظرفیت جمعی، از حقوق بنیادین بشر است(1).
بنابراین، هرگز نمیتوان متجاوز و آنکه مورد تجاوز قرارگرفته و در حال
دفاع از خویش است را در یک ردیف قرار داد. از این روست که دیوان
بینالمللی دادگستری لاهه و دادگاه کیفری بینالمللی لاهه به عنوان دو
نهاد سازمان ملل متحد، مشغول گردآوردی شواهد و مدارک در مورد تجاور
روسیه به اوکراین اند که از مصداقهای بارز نقض حقوق بینالملل است.
کریمخان، دادستان ارشد دیوان بینالمللی کیفری، اخیراً گفته است:«این
تحقیقات، اتهامات جنایات جنگی، جنایات علیه بشریت و نسلکشی را
دربرمیگیرد و به الحاق کریمه در سال 2014 نیز تسری خواهد
یافت.»(bbc.in/35kupjo, 9 March 2022).
3. «برادر بزرگ» دیگر فرمانفرما نیست
تصمیمگیری در پیوستن به نهادهای بینالمللی و منطقهای، حق مسلم
اوکراین و هر کشور دیگری است. هیچ کشوری به کسب اجازه از کشورهای دیگر
در الحاق یا عدم الحاق به یک پیمان و نهاد، حاجت ندارد. نظام ارباب و
رعیتی در روابط خارجی کشورها، سالها است که فروریخته است. دیگر کسب
اجازه از« خان»، «ارباب» یا«برادر بزرگ» که:«امر بفرمایید
چهکارکنیم!»، از سکه افتاده است. تصمیمگیری کشورها در روابط داخلی،
منطقهای و بینالمللی، هنگامی مشروعیت و نافذیت دارد که از ارادۀ
شهروندان آزاد، از رهگذر آراء مجلس نمایندگان مردم برخاسته باشد.
4. امتناع« بیطرفی»
این دیدگاه به تازگی در داخل و خارج ایران مطرح شده است که خوب است
اوکراین همانند سوئد و فنلاند، سیاست بیطرفی(2) اتخاذ کند و به جرگۀ
کشورهای بیطرف جهان درآید، تا راهی به سوی پایان این جنگ گشوده شود.
مشکل این دیدگاه آناستکه شمال اروپا را نمیتوان با قلمرو روسیه و
اوکراین برابر دانست. در شمال اروپا، بیطرفی سوئد و فنلاند موجب
نگرانی این دو کشور در برابر نروژ و دانمارک نیست. دربرابر، نروژ و
دانمارک که هردو عضو ناتو هستند، چشم طمع به خاک دو همسایۀ خود ندارند.
ویژگی مشترک این کشورها آناست که از نظامهای «لیبرال-سوسیال
دموکراسی»(3) بر مدار حاکمیت مردم، آزادی، برابری و صلحطلبی برخوردار
اند. در برابر، روسیه ادعای مالکیت اوکراین را دارد و این سودا را درسر
میپَزَد که یا این کشور را به خاک خود ضمیمه کند و یا دولتی دستنشاند
که فرمانبر مسکو باشد، در اوکراین برسرِکار بیاورد. افزون بر این،
اوکراین به عنوان کشوری دموکراتیک، نمیتواند با آرامش در کنار روسیه
زندگی کند. روسیه کشوری است دارای نظام حکمرانی فردی، تک حزبی،
اقتدارگرا، تمامیتگرا و پلیسی که به آزادیهای فردی احترام نمیگذارد،
به راحتی در قانون اساسی روسیه دست میبَرَند و حتی تحمل یک اپوزیسیون
خشونتپرهیز را ندارد. در یک کلام، آب روسیه و اوکراین بر مدار دخالت
در امور داخلی اوکراین، مشت آهنین و اشغال نظامی روسیه، به یک جوی
نخواهد رفت. جان رالز در قانون مردمان به درستی تأکید میکند که
جامعههای آزادیگرا و برخوردار از ثبات مستحکم، از سال ۱۸۰۰ با یکدیگر
نجنگیده اند(4). سخن رالز نمایشگر این واقعیت است که دموکراسیها با هم
نمیجنگند. اکنون این خودکامگی است که با آزادی و دموکراسی در حال جنگ
است. سیاست خردمندانه آن استکه دو کشور روسیه و اوکراین بر اساس حقوق
بینالملل، با احترام متقایل، عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر و همکاری
صلحآمیز به عنوان دو همسایه، زیر چتر سازمان ملل متحد، با مسالمت در
کنار یکدیگر زندگی کنند. این سیاست که دربرگیرندۀ مبانی اساسی روابط
میان کشورها است، مانع از آن نیست که روسیه و اوکراین هریک به راه خود
بروند: روسیه رژیم کمونیستی را ادامه دهد و اوکراین در راه آزادی و
دموکراسی گام بردارد.
5. «راشافیل» های وطنی
در ایران، برخی چهرههای انگشتشمار از طیفهای مختلف سیاسی، یورش ارتش
یک کشور به کشور دیگر با زیرپاگذاشتن انسانیت، اخلاق و حقوق بینالملل
همراه با کشتار غیرنظامیان و ویرانی ساختارهای ملی را فراموش کرده اند
و لبه تیغ انتقادهای خود را بر گُردۀ«مورد تجاوز قرار گرفته»، یعنی ملت
و دولت ستمدیدۀ اوکراین نهادهاند. به عنوان نمونه، میگویند و
مینویسند که: اوکراین مورد حمایت و اسباب دست «غرب» است. یک«کمدین»
رئیس جمهور این کشور است! ما مقاومتی در برابر ارتش روسیه در اوکراین
نمیبینیم! اگر با حسن نیت به این دعاوی نگاه کنیم، میتوان گفت که این
اشخاص اطلاعات دست اول، مستند و دقیقی از وقایع اتفاقیه در این منطقۀ
جنگی ندارند. ممکن است بعضی از آنان بطور مستقیم و یا غیر مستقیم زیر
تأثیر«راشافیل» (russiaphile)» به فارسی، «روسدوست» های وطنی قرار گرفته
باشند که در این جنگ تهاجمی و ظالمانه، سینهچاکِ بیقید و شرط
سیاستهای مسکو شده اند. ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهور اوکراین،
دانشآموختۀ حقوق است و منتخب مردم اوکراین. کمدیهای او دارای جوهر و
پیام سیاسی در نفی استبداد و نعت آزادی بوده است و نمیتواند به عنوان
مستمسکی در جهت تحقیر و نکوهش او به کار گرفته شود. شگفتا که لشکرکشی
به یک کشور مستقل و کشتن و ویران کردن حرث و نسل در برابر چشمان باز
جهانیان، قبحی ندارد. فقط کمدین بودن یک رئیس جمهور، گناه کبیره و
ذَّنب لایَغفَر است! رئیس جمهور اوکراین با رأی بیش از هفتاد درصد مردم
این کشور در روندی آزاد و دموکراتیک به قدرت رسیده است. به عبارت دیگر،
او نمایندۀ مستقیم مردم و تبلور ارادۀ ملت اوکراین است. از همین روست
که او در کنار مردم مقاوم اوکراین دربرابر تهاجم روسیه ایستاده است و
دلیرانه از شهروندان و کشور خود دفاع میکند. بر اساس یک نظرسنجی در
اوکراین، پس از تهاجم روسیه به این کشور، محبوبیت زلنسکی در میان مردم
خود به 90 درصد رسیده است ( 9 اسفند 1400fa.shafaqna.com). او در صحنۀ
نبرد، همدوش شهروندان در حال دفاع از اوکراین به عنوان کشوری مستقل
است. نوآوریهای او در دفاع از اوکراین و پیامرسانی گسترده و مؤثر او
به شهروندان اوکراین، ارتش روسیه، شهروندان جهان و سران کشورها،-که با
حداقل امکانات اما با حداکثر کارآمدی و تأثیرگذاری همراه بوده است-،
در کند کردن حرکت ماشین جنگی روسیه در سرزمین اوکراین تأثیرات
تعیینکننده داشته است. نظام ارتباطات ملی و بینالمللی رئیس جمهور
اوکراین، یک عدد موبایل است که از طریق آن با مردم خود، با ارتش
اوکراین و با جهان سخن میگوید.
6. دفاع از مظلوم و ستیز با ظالم
نقش نظامی ناتو در دفاع از اوکراین، موضوعی پیچیده است که نیازمند
باریکبینی و سنجش همهجانبه است. ورود ناتو به این جنگ کاری دور از
خردمندی، اخلاق و تدبیر سیاسی است، زیرا دفاع کشورهای عضو پیمان ناتو
از تمامیت ارضی و حق حاکمیت اوکراین، میتواند نقطۀ شروع جنگ سوم جهانی
باشد؛ جنگی فاجعهبار که اروپا و سایر مناطق جهان را در هاویۀ کشتار و
ویرانی فروخواهد برد. اکنون راههای کمک موثر نظامی به اوکراین در
دفاع از خود، به معضلی بزرگ تبدیل شده و کشورهای پشتیبان اوکراین را با
سردرگمی و بلاتکلیفی مواجه کرده است. ورود ناتو، حتی در ظرفیت یک کشور
عضو به جنگ دفاعی اوکراین، ممتنع است. از سوی دیگر، خودداری از
پشتیبانی نظامی کارآمد، ممکن است به سقوط اوکراین منجر شود که خود
پیامدهای خطرناکی برای اروپا و سایر کشورها دارد. هرچند کشورها همواره
تأمین منافع و تحکیم قدرت خویش را در برابر فجایعی مانند حمله به
اوکراین در اولویت قرار میدهند، اما کثیری از آنان که توانایی مالی
دارند، افزون بر پیوستن به تحریمهای گوناگون بینالمللی علیه روسیه،
از انواع کمکهای چشمگیر انساندوستانه به مردم اوکراین در جنگ روسیه
علیه این کشور دریغ نکرده اند.
اگر به واکنش های اعتراضآمیز صدها هزار نفر علیه اشغال اوکراین و
جانبداری از مردم این کشور در جای جای جهان، حتی در روسیه بنگریم، با
این حجت موجه روبرو میشویم که شهروندان آزاد جهان و نهادهای مدنی
آنان، جانبدار ستمدیده و خصم ستمکار اند(5). این حضور و فریاد مشترک
مردم جهان، بشارت مبارکی است که هنوز قلب سیارۀ زمین بر مدار و میزان
آزادی، برابری، اخلاق، نوعدوستی و صلحطلبی میتپد.
یادداشتها
(1) سید علی
محمودی(1393)، درخششهای دموکراسی، تأملاتی در اخلاق سیاسی، دین و
دموکراسی لیبرال، فصل:«محدودیتها و الزامهای اخلاقی جنگ دفاعی»،
تهران، نگاه معاصر.
(2) همان، فصل:«تحلیل و ارزیابی دکترینهای بیطرفی در قلمرو فلسفۀ
سیاسی و فلسفۀ اخلاق».
(3) سید علی محمودی(1398)،«لیبرال-سوسیال دموکراسی به مثابۀ هدف
غایی در گذار به دموکراسی»، فصلنامۀ پویه، شمارۀ 21، زمستان.
John Rawls (1999), The Law of Peoples, Harvard University Press,
p.51. (4)
(5) «كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً»:«با
ستمکار در پیکار باشید و ستمدیده را یار»، علیبن ابیطالب(1370)،
نهجالبلاغه، ترجمۀ سید جعفر شهیدی، چاپ دوم، تهران، انتشارات و
آموزش انقلاب اسلامی، صفحۀ 321.
22 اسفند ماه 1400