---
نگاه هوشمندانه و
درسآموز محمدعلی فروغی به ایران و غرب
اندیشۀ سیاسی فروغی،
برآیند شناخت عمیق تاریخ، فرهنگ، تمدن، دین، اخلاق و
سیاست ایرانیان از سویی و آگاهی ژرف نسبت به بنیانهای
فکری، فلسفی، تاریخی و سیاسی مغربزمین از سوی دیگر
است.
با گرامیداشت پنجم
آذرماه، سالگرد درگذشت او
محمدعلی فروغی (1321-1254) الگوی برجسته و سرمشق
دولتمردی اخلاقی و سیاستورزی مدبرانه و دوراندیشانه
در ایران است. او از پشتوانههای سترگ علمی، فلسفی،
حقوقی، تاریخی و ادبی برخوردار بود و این سرمایهها را
در راه حفظ و نگاهبانی از ایران در ابعاد مادی و معنوی
به کارگرفت. او سیاستمداری در تراز جهانی و دیپلماتی
توانمند و نوآور بود. ریاست جامعۀ ملل در کارنامۀ
فروغی، جایگاه سترگ ایران و ابعاد شخصیت برجستۀ وی را
در جامعۀ جهانی نشان داد. فروغی با نگاه جهانی و با
واقعگرایی در راه نوسازی ایران کوشید و توانست
موجودیت ایران را در برابر جنگها و بحرانهای ویرانگر
بینالمللی حفظ کند. او ایران را از سویدای وجود دوست
میداشت و تمام سرمایۀ گرانسنگ خویش را سخاوتمندانه و
بدون توقع و چشمداشت به پای مام میهن ریخت.
فروغی میکوشد تصویری واقعبینانه و بدون حب و بغض از
غرب به ایرانیان نشان دهد. او که راه چارۀ مشکلات
ایران را
«تربیت» و«اخلاق» میداند، در مورد تأسیس مدارس و
مؤسسات علمی و انتشار مجلات علمی و ادبی و صنعتی و
همچنین ترجمه و تألیف و چاپ کتابهای مفید و دعوت از
استادان خارجی به ایران و اعزام جوانان با استعداد و
با انگیزه به خارج از کشور تأکید میگذارد. این همه،
بدون برقراری پیوندهای مستحکم با غرب متمدن به دست
نمیآید. تصویر فروغی از غرب و غربیان، بسیار و روشن
و شفاف است. او مینویسد:«در این باب هیچکس از جهت
فرنگیمآبی و تجدد طلبی به من نمیرسد، الا اینکه من
وقتی که به اوضاع فرنگستان نگاه میکنم. آکادمیها و
مدارس عالیه و کارخانههای صنعتی و تئاترهای اخلاقی و
موزهها و لابراتوارها و حکما و علما و ادبا و
هنرمندان را میبینم. مدعیان من، قهوهخانهها و
فاحشهخانهها و رقاصخانهها را تماشا میکنند که
نسبت به آن مؤسسات عالیه در اقلیت ضعیغی هستند و
غالباً هم اهل خودِ فرنگستان در آنجا رفت و آمد
نمیکنند و تلۀ پول برای خارجیها است.»
اندیشۀ سیاسی فروغی برآیند شناخت عمیق تاریخ، فرهنگ،
تمدن، دین، اخلاق و سیاست ایرانیان از سویی و آگاهی
ژرف نسبت به بنیانهای فکری، فلسفی، تاریخی و سیاسی
مغربزمین از سوی دیگر است. براین اساس، زاویۀ نگاه
فروغی به ایران و مسائل آن، هم درونی و هم بیرونی است.
فروغی در روزگار خود، حقوق بشر را در رابطه با افراد و
ملتها مطرح میکند و با نقد جامعۀ ایران از رهگذر
حقیقتجویی، از مروت و بردباری مذهبی، آزاداندیشی،
ظلمستیزی و نفی استفادۀ ابزاری از دین، به شدت دفاع
میکند.
فروغی در کنار مفهوم
«ملی»، دلبستۀ
«جهانگرایی» است و این مفهوم را در آموزههای شاعران
بزرگ ایرانی مییابد. او از سویی به شایستگی ایرانیان
در رقمزدن دفتر سرنوشت خویش تأکید میگذارد، اما از
سوی دیگر دلواپس آن است که ایرانیان از جهان پیرامون
خود غافل شوند و فرزند زمان خود نباشند. او فضایل و
رذایل اخلاق ایرانیان را در کنار هم و با هم میبیند و
از رسوخ
«بی حقیقتی» و
«نفاق» در میان ایرانیان اندیشناک است. او در شناخت
دانش، فرهنگ و تمدن مغربزمین، بنیانهای علمی، فلسفی
و صنعتی را اصل میداند و به مدعیان خود اشاره میکند
که موجودیت غرب را در اماکنی مانند رقاصخانهها و
فاحشه
خانهها میبینند.
متن کامل:
سید علی محمودی
(1398)
نواندیشان ایرانی، نقد اندیشههای
چالشبرانگیز و تأثیرگذار در ایران معاصر،
چاپ پنجم، تهران، نشر نی.
---