---
چرا نهاد دانش و
دانشگاه باید آزاد و مستقل باشد؟
وبسایت «مشق نو»، (mashghenow.com)،
27 مهرماه
1400
در كار
علميِ دانشگاهها و نهادهاي پژوهشي، دخالت و امر و نهي
كردن و ديوارهاي «بايد» و«نبايد» كشيدن، دانش و
دانشگاه را تباه و ويران خواهدكرد.
در موضوع استقلال نهاد دانش و دانشگاه، این استقلال به
چه معنایی است و روابط میان دانشگاه و حکومت را چگونه
میباید تبیین کرد؟ راه سنجیده و آزموده، به رسميت
شناختن استقلال قلمرو دانش و پژوهش و وانهادن آن به
اهل دانش و پژوهش است. اين سخن، نه به معني عدم تعامل
حکومت با دانشگاهها و نهادهاي پژوهشي است، و نه
فراموشكردن ضرورت نقد و ارزيابي نظريهها و روشهاي
علمي و فلسفي است.
حكومت ميتواند نيازهاي كشور را در تربيت نيروي انساني
متخصص به دانشگاه منعكس كند؛ به اين معني كه انواع
تخصصها و شمار دانشآموختگان مورد نياز كشور را با
دانشگاه در ميان بگذارد، اما كار علمي در دانشگاهها و
نهادهاي پژوهشي بايد بهطور مستقل به خودِ استادان و
پژوهشگران سپرده شود. دخالت در هدفها، روشها و
درونمايۀ كارهاي علمي، برعهده اهل دانش و تحقيق است،
نه حكومت. در كار علمي، تعبيه «كاتاليزور»، «فيلتر» و
اِعمال هرگونه مميزي (سانسور)، تا آن حد نادرست و قبيح
است كه حاجت به شرح و بسط ندارد؛ فقط يادآور تجربۀ
سياه و شرمآور كليسا در سدههای میانه است.
نظريهها و دعاوي علمي و فلسفي بايد منتشرشوند. پس از
انتشار، اهل دانش و نظر به نقد و ارزيابي آنها
ميپردازند. در فرآيند نقادي، صدق و كذب اين نظريهها
و دعاوي و ميزان سازگاري و يا ناسازگاري آنها آشكار
ميشود. در نهايت، آن نظريهها و دعاوي كه قدرت دفاع
از خويش را در عرصه نقد علمي دارا هستند باقي ميمانند
و آنها كه در بوته نقد، ناسازگاري و عدم صدق خود را
آشكار ميكنند، لاجرم به كناري نهاده ميشوند.
ميخواهم بگويم كه در كار علميِ دانشگاهها و نهادهاي
پژوهشي، دخالت و امر و نهي كردن و ديوارهاي«بايد»
و«نبايد» كشيدن، دانش و دانشگاه و پژوهش و پژوهشگاه را
تباه و ويران خواهدكرد. سياستزدگي دانش و پژوهش براي
كار علمي و پژوهشي و براي دانشگاه و نهاد پژوهشي، سّم
مهلك است. بايد اهل دانش را براي نيل به حقيقت در كار
علمي آزاد گذاشت.
دانشمند و پژوهشگر، در فرآيند دانش و پژوهش، كار خود
را با پرسشهاي معيني آغاز ميكند. او با روش معيني به
يافتن پاسخها ميپردازد؛ پاسخهايي كه در آغاز و حتي
در ميانۀ راه و تا پايان كار، براي او معلوم نيست.
وقتي او خود از آغاز نميداند كه فرجام پژوهش علمی او
چه خواهد بود، چگونه ميتواند پيشاپيش با عرضۀ نتايج
كار خود، موجبات اطمينان خاطر حكومت را فراهم سازد و
يا قول و تضمين بدهد كه دستاوردهاي علمي او موافق
خواست و توقع ارباب سياست خواهد بود؟ بهعنوان مثال،
او آزمون فرضيۀ«افزايش و يا كاهش فاصله ميان دولت- ملت
» را در پژوهش خود، از همان آغاز با قيد نشان
دادن«كاهش فاصله» دنبال كند و یا بالعكس.
دخالت در محتوا و درونمايۀ كار علمي دانشگاهها و
نهادهاي پژوهشي براي دانش، استادان و پژوهشگران و
دانشگاه و نهادهاي پژوهشي و بالمآل براي جامعه،
بحرانساز خواهد بود. در اين صورت، دانشگاه و نهاد
پژوهشي- كه بايد در فرونشاندن بحرانها كارساز باشد و
در توسعۀ متوازن و پایدار كشور نقش سازندهاي ايفا
كند-، خود در بحران و آشفتگي فرو خواهد افتاد. آنوقت
بايد خردمندانِ كاردان و كارآمدي پيدا شوند تا دانش و
دانشگاه را از ورطه بحران نجات دهند.
دانش، استاد، پژوهشگر و دانشگاه، در آزادي و استقلال -
همانند درخت- قد ميكشد، تناور ميشود و ثمر ميدهد.
---